برای شاعر محبوب و ملی ما ه الف سایه . هوشنگ ابتهاج .

ساخت وبلاگ

دُر دانه پیر ما

ابتهاجم ؛ ابتهاجم ؛هوشنگ عزیز

خاطرت جمع

شاخه های آن درخت ارغوانت

با ریشه ها

درمیان خاک ما

خاک سبزت میهمان گشت

( ک . م )

کوتاه دلگویه ای به پیشگاه سلحشور واژه های ناب ابتهاج من ؛ ابتهاج ما

. خبرآمد که با برخی از دانشجویان عصر پنجشنبه در تالار مدرسه شاهپور رشت به انتظامات باید که باشیم ؟ باید اواخر بهار سال 58 بوده باشد ! هماوردی فرهنگی ادبی و سیاسی . با سخنورانی که نام هر تن از هر آهن ربا و انسان ربایی بیشترهوش می برد؛ راستی مینمایاند. نیک بختانه حضورم نزدیک تریبون مجلس اوفتاد . به فاصله ای از مردی پهن پیکر با سببیل های پر پشت مقبول آن سالها که آرام و ساکت وفکور درکت سبزمخملینش حضورداشت. همکلاسی دانشجوی بعدها شهیدم ؛هیجان زده بلند نام سایه هوشنگ ابتهاج را خواند. اما در آن وانفسای شلوغی جمعیتی جوان و سالمند ؛ شادناک و پر هیجان این صدا چیزی نبود. نشاط ذوق اوقات بعد انقلابی زیبا وعجیب وباورنکردنی!! بود . سخنرانان هر یک به اسلوب خویش کوتاه اما موجز میخواند ازنسیمی که خبرازدگردیسی نوینی درپهنه انقلابی شکوهمند میداد. « آه ای آرزوهای فریبنده انسانی.» باید بعد سیاوش کسرایی شاعر منظومه آرش و دیگر اشعار دوران ؛ نام ( ه الف سایه )که در تالارپیچید غریو آوای جمعیت به هوا رفت. پیش خود خجل که چرا من پیش ازاین نشناخته بوده ام. خیرسرم دانشجوی پرمدعای پرشورسرو خبر نگار افتخاری ؛ اما ازاین همه سالخوردگانی عاشق وپرخاطره عقب بوده ام !! دوستی و مهر آگاهی این چنین رو نمود. شادناک و زودآشنا .مرحبا.

چه لذت ناک است آشنایی افزونتر با گوهرهای ناب شاعران با چراغ روشنی بخش. سایه ای با ذهن پر وسواس وظریف؛ که با عرق ریزی از روح خویش به الماس گرانسنگ ازدل ریگ های تفدیده دست یازیده بود. آری هوشنگ ابتهاج در عمر نیک خویش چه بیدادها دیده و رفیق وعزیز با شدت و درد از دست داده . درجستجوی عدالت مقدس به شناخت تقسیم ناعادلانه زندگی و راحتی و شادمانی بین مردم پی برده ومنطق ناب شعر را برای مردمش برگرده پذیرفت. دستمریزاد. رویای سرزمینی سرشار سعادت برای همگان درغزل واره آفریده های خود پژواک داد . آفرین مرد. ( اگروجدان و فعل خواستن و شرافت انسانی برقرار گردد؛ باهم به کوتاه مدت سیمرغ سعادت را میتوان که درآغوش گرفت. سایه می گفت ) اوبه طول عمرش هماره عرض گستردگی و شگفتی زمین و زمان و زندگی و آگاهی را برای بشریت خواست. مقاومت عجیب اهریمنان عرصه شیطانی سرمایه را با پاهای کوتاه فنا میدانست . عذاب همه این رنجها در اشعارش به سراسر امید میرساند. باورمند به قدرت سترگ انسان که از پس چندین هزار سال تلاش؛ حق زیستی عادلانه و بحق و زیبا را دارد .

عصر شعر در شب تالار مدرسه شاپور رشت با تشویق و غریو شادمانی و یادمانی خوش با دوستی و شناختی نو به پایان رسید .دانشجوی میزبان و محافظ سایه عزیز آن عصر؛ صبح امروز اما برای بدرقه ای بسوی ابدیت سایه عزیز میان خیل جمعیت به واقع دوستداران او چشمانش تر شد اما لبان از این همه گذار سالها پا فشاری و ثبات دور از لغزش و حضور گسترده و عظیم جمعیت از صبح زود که برای ادای احترام خالصانه و صادقانه به شاعر ملی و محبوب شان آمده بودند. آری هماره تاریخ این محبوبیت است که بر دل و ذهن توده ها می نشیند نه به هر شکل و هزینه ای خود را مشهورنمودن . درس گرانی که به آسانی دریافت می شود اگرخود را به خواب نزنیم.

بیگمان شرح زندگی فاخر این اسطوره ملی ما را برای نسل های پیشرو خواهند که نوشت. نگارنده به حد گرده خویش طول 43 سال رصد زندگی انسان طرازنوینی چون ( امیر هوشنگ ابتهاج . ه الف سایه)با شرافت قلم در عرصه فراخ نگارش فرهنگ و ادب و رسانه زیست پاک و آرزوی سعادت همگان را از سوی ایشان میشنیدم ؛ میخواندم. زین رو اکنون از بر سریر نشستگان وادی فرهنگ و ادب وهنر و سیاست این همستان کهن بوم باستانی مان ایران سترگ ؛ پذیرای والای در خورد شاعر ملی ما باشند.

بااحترام : کوروش مهیار

[email protected]

ا تفاقی دررهگذار شعر پارسی...
ما را در سایت ا تفاقی دررهگذار شعر پارسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mhyarset بازدید : 37 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 22:07