953== میراث تتلو

ساخت وبلاگ

میراث تتلو

در وقتی که برای لختی جهت گشایش کرختی پایم از روی صندلی دفتر روزنامه به بالکن مشرف به آسمان ابری و سربین رشت می روم اما پرواز فوج فوج کاکایی های سپید گون با آرامشی فرح بخش وجذاب و فارغ از این همه تناقض و عجایبی که مدام برسرمان می ریزد غبطه می خورم. فردی ایرانی ازتمدن موجه غرب اما با وسایلی ازایشان با نام تتو صورت و بدن را با نقاشی های عجق وجق، با دهان و مغزی مملو از فحاشی و مستهجن مستراح های عالم بر سر تماشچیان بخصوص جوان خود فریاد کردن ، زندگی خصوصی پر از تاریک خانه های ظلم و جور جنسی ومواد و روان گردانی و اخلاقی بخصوص با محدوده نوباوگان معصوم که حتا برای پلیس صبور و توجیه شده غرب قابل تحمل نیست ، با تناقضات سرشار در هدف و برنامه های مورد ادعا های گندهِ بخار معده ای اش، عکسهای یادگاری با مسئولان بالای اجرایی در داخل و توهین های لایق خودش را نثار ایشان نمودن به وقت جو گیر شدن از تشویق های سراب گونه در خارج، وقعی برای قوانین جاریه نبودن ، عرصه سرکار گذاشتن همه عناصر جدی قضا و امنیت و حتا خانواده های محترم و بسی دلایل و براهین که متن را مطول می نماید و همگان می دانید و می دانیم. از این سو گاه چند تنی از بازار موج ها و دکه و مغازه داران جهت فرار ازساعات طولانی کار یا حتا از دیدار مشتریان هموطن مهمان بشاش یا اصلن ذوق درونی؛ لختی دور از دشواری معاش و پیجش های رایج موجود درزندگی اما شاید حتا بی دلیل در گوشه ای از این رشت خدا به رقصی موجه برای شادی حلال در کنار خانواده به کوتاهی پرداخته اند . که بیا ببین !!

سخن کوتاه که این ذو گزاره خود مبین تمام منظور نظر نویسنده است و خواننده فهیم ما احتیاج به توجیه ندارد. چه این قلم مایل است تیپ جوانی که حتا گاه مثلن انتقاد و مخالفت های به حق خود از متولیانی از جامعه را دلیل بزرگ کردن چنین ناهنجاریهای بی اخلاق و بی ریشه می نمایند تا مثلن مخالفت و عصیان نالزوم خود از زبان و ناهنجاری عبث چنین افرادی اعلان نمایند در واقع نظرات و نقد درستی را با شیوه غلت انتخاب کرده اند. شایسته است نقد کنند، بنویسند، بگویند، مذاکره کنند، بخواهند، بجویند، در دایره زندگی اجتماعی از ترس تلف شدن بی هوده عمر ،به اتلاف ذهن زیبای خلاق خود جهت هیاهو برای هیچ ندهند. میراث غوغای مصنوعی گذرای تتلوها به کوتاهی چیزی جز غباری روفته شده نخواهد ماند جز احساس فریب و کلاهی که به سر بی توجه هان رفت. این یک شعار و نصیحت نبوده بل زاده رنج وتجربه گداخته شده است.

به سهم خویش ازنسل هایی که روزگارما رابه تعجب مطالعه وسر تکان خواهند داد اما می خواهم که عصر ما ونسل ما را به سخره نگیرند. همه را خشکه مقواهایی که مدام تماشگر این عبث های مدام ایام بودند نخوانند، همه چیزبه وقت خود دانسته می شد،گفته و نقد ونوشته ، متذکر و اعلان و فریاد می شد .

اینکه یا رنج می کشیدیم یا رنج می دادیم یا تماشا می کردیم. کوروش مهیار......'گوگل : KOROSHMAHYAR.COM

ا تفاقی دررهگذار شعر پارسی...
ما را در سایت ا تفاقی دررهگذار شعر پارسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mhyarset بازدید : 23 تاريخ : شنبه 25 آذر 1402 ساعت: 13:05