931 = شکست تر امپ

                                                                        شکست دونالد ترامپ  آمریکا                                                                                                                                            

                                                                              و نظراتی جدید برای امروز                                                                

انتخابات ایالات متحده آمریکا با اعلام شکست دونالد ترامپ پایان یافت. انتخاباتی که بر بستری از تنش و بحران برگزار شد. تنشی شاید ادامه دار که در زندگی نوین سیاسی جامعه آمریکا جا خوش نماید. "غیرسیاسی" بودن آن افتخاری بود که بدان داشتند ؛  اکنون اما یک جامعه دوقطبی بشدت سیاسی برایشان باز شده که به نظر این سیاسی شدن، جامعه آمریکا (و نه دولت آن را) وارد مرحله‌‌ای تازه از تاریخ خود می کند که با تمام گذشته آن متفاوت خواهد بود.باید دید.

ریس جمهور داستان ما ترامپ  در واقع خود نیز نماینده تنش و بحران و بن بست سرمایه داری آمریکایی از داخل  - و در رقابت جهانی بویژه با چین و روسیه بود و این بحران را شدت بخشید. چنان که دیدیم .  پیروزی 4سال پیش دونالد ترامپ مثلن حکات پیروزی ابدی سرمایه داری و پایان "تاریخ" و جهان "تک قطبی" سناریوی آخرالزمانی !! با همه هیاهویک دهه بیشتر طول نکشید.  این واقعیت بحران عمیق سیستم راه را برای پیروزی دونالد ترامپ وشکست باز کرد.

توجه کنیم که 90 درصد از محصولات مصرفی اقتصادش وارداتی شده است ی!  عجیب که به کمک تسلط سیاسی و جنگ و چاپ دلار آشوب و نفوذ به هرشکل و   وقیمتی همچنان می خواهد بر جهان آقایی کند. در حالیکه بشدت در چنبره تناقضات خود فرو رفته است.  از یک طرف ادامه بدهی چند ده هزار میلیارد دلاری آمریکا اقتصاد آن را در رکودی عمیق فرو برده. از سوی دیگر کاهش واردات به معنای کاهش وابستگی متقابل شرکت‌های خارجی به اقتصاد امریکاست . لذا این واقعه سیاست‌های تحریمی را که جایگزین جنگ تجاری شده( از افتخارات ترفندی خویش می داند می تواند ) ضعیف و حتا به شکست بکشاند . این عدم وابستگی های نو ظهور  به معنای افزایش بهای کالاها و دستمزدها با همه تناقض‌های آن هم امی تواند باشد.

ترامپ و کسانی که وی را جلوی صحنه ‌انداخته بودند می کوشیدند کشتی این اقتصاد را در دریای طوفانی سرمایه داری با جنجال سازی و توییت و سخنان متناقص و دیوانه گون به پیش هدایت کنند. مواردی را که نظام برنامه ریزی و خزانه داری آمریکا از دستش خارج بود، ترامپ می کوشید مثلن با توییت به پیش برد و از این طریق بر نرخ دلار و بازار بورس و اقتصاد جهان تاثیر گذارد. شخصیت مضحک و جنجال طلب او این امکان را می داد که جدی ترین و فکر شده ترین سیاست‌ها ی مسئولین اقتصادی در پوشش توییت‌های یک آدم کم عقل جلوه داده و بیان شود وبخواهد که با ترس و شانتاژ بر اقتصاد آمریکا و جهان بسود ایالات متحده تاثیر بگذارد. آیا می شد ؟ یا می شود؟ می توانم که با قطعیت و دلایل بنویسم که نه. اما باید با رصد در مدت زمان کم و تحلیل آمار و ارقام و نگاهی به جامعه آن را فهم نمود.

وقتی بالا گرفتن همه گیری کرونا ضعف‌های این بازی سیاسی و شخصیت متناقض ترامپ را آشکار کرد. همانگونه که بسیاری از پارادوکس ها و نقش های مضحک و خالی بودن مشت های بسته را واگشایی نمود ؛ این بحران نقش تسریع کننده ای  در پایان روش ترامپیسم در آمریکا را واگشا شد. پس تلفات بیش از دویست هزار نفری برآمده از آن و بحران بیکاری و مدیریت متناقض گیج وغیر علمی  ترامپ سرانجام به موقعیت او در نزد طبقه حاکم آمریکا و البته مردم پایان داد.

حال به نظرکار .جو بایدن .  دشوارتراز ترامپ خواهد بود.  قصداو چهره آمریکای جدی و مسئول را به نمایش گذاردن است. ولی بدون توییت کردن با کدام ابزارها می خواهد بحران اقتصادی را پشت سر بگذارد و تفوق دلار را حفظ کند؟ بعد آشکار شدن این پهلوان پنبه بازی های عبث مردم و تحلیل گران و اهل دانش های اقتصاد و البته اهالی رسانه و ژورنالیسم دیگر الگو و ژورنال های خوبی در نگارش برای عرصه سیاسی حاکمیت آمریکا خواهند داشت .

جهان که او را بولدوزری جهت پیش روی اهداف پلید حکومتی و اقتصادی تا حتا بر سر ابقای حکومت شخصی شان  تادر حد شراکت بالا ازمنافع ملی و مردم محروم خود!! مجموعه‌‌ای که از مسئولین ضد مردمی کشورهای دور و نزدیک راست‌های افراطی اروپایی صاحبان اقتصاد بزرگ شروع می شد، تا اسرائیل و شیوخ عرب و نظامی هایی مرتجع منطقه خلیج فارس را در بر می گرفت، و به سلطنت طلبان و اپوزیسیون منتظر حمله نظامی به کشور سابق و بهشت خود گسترش می یافت.

طیف این مجموعه با نام های واهی اپوزیسیون دست راستی خارج کشورامید حمله نظامی آمریکا و سقوط حکومتهایشان مانند تجارب گذشته  که باز هم پوچ از آب درآمده است، فکر و پناه نظامی گراها و راست گراهای داخل شان از آنها همه عبرت انگیزتر و تاسف آورتر است. گروه های مزبور رسما حامی ترامپ و خواهان ادامه تحریم اقتصادی و گرسنگی و فقر و فلاکت مردم کشور خود هستند، فقط با این انگیزه که از این طریق راه آنان برای کسب قدرت هموارتر شود.

اکنون به نظرمی رسد اعتماد به نفس و انسجام و ایمان آنها با شکست دنالد ترامپ فرو ریخته و بنابراین ماه‌های آینده ماه‌های پر تنش و پر جنجالی در داخل  خواهد بود. بطور معمول چنین کشورهایی از مجالسی با اعتبار ده درصدی فرمایشی ساخته شده اند وبشدت برای هر چیزی فضا را امنیتی نموده و قوه های موازی در کنار سه قوه خود و همچنین نیروهای بی نام و بی رحم پلیسی که خاص و سفارش امنتیتی های اسراییل است  منتظر سقوط دولتهای  حاضر خوهستند تا شاید دولتی بی درد سر وخودی با وزرای ساکت و مطیع تر مانند خود بود. ست مشاورین گذشته هم دیگر قادر به ادامه سیاست‌های گذشته ترامپی  نیست و هم جسارت کندن و بریدن از آنها را ندارد و از.هرچه سفارش و پز آزادی معمول دمکراتها که خود خواهان دارد هم به سیستم عادت کرده زور و فرمان و انجام بی چون و چرای فرامین  خود  کمتر قانع نیستند. باری نم نمک ضرورت و امکان ادامه مذاکره چنین کشورهایی  با ساختار رهبری جدید آمریکا و کاهش فشار به مردم در حال حاضر دیده می شود و نشانه‌هایی به چشم می خورد که برخی شرکت‌های آمریکایی خود را برای حضور مجدد در جهانو به قول خود پر دردسر آماده می کنند.

 جهت ختم این وجیزه تحلیلی فشرده باید اذعان نمود که به نظر می رسد با پایان ترامپیسم سیاسی زمینه برای کاهش تنش‌ها  و گذار از یک زندگی سخت و مدام در هراس و احتمال درگیری وکمبودهای دهشتناک و واقعی نابرابریها وبیعدالتی ها و همه چیزهای بد که اخبارمستندش وجود دارد......با در پیش گرفتن یک سیاست مستقل و ملی و پایا پای و منصفانه که امکانش اکنون بیش از گذشته آماده است  این مجموعه کشورها دیگر اشتباه نکنند و فرصت رااز دست ندهند. ا ز لحاظ جامعه شناختی رویدادها هر گاه که بهترین  فرصت چنین انجام دوباره آن بسیار بالا بوده است.دراین

حال که اندیشه وران سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و روشن فکران و هر که دستی درآتش میهن دوستی و بشر دوستی دارد صحبت از منطق مذاکره و اتمام حجت و داوری جهان و مردم و آسایش عمومی و صلح را سر لوحه تحلیل ها و سفارش و پیشنهادهای منطقی به بیان و دلایل و اسلوب های مختلف می نمایند بهرحال  سردمداران این کشورها شایسته و بایسته است گوش و چشم و دقت به ان داده و در این شرایط که گویا در پیک کسب تقاضاهای منطقی و مردمی است لختی تاخیر ننمایند.وظیفه نگارگری و تفسیر و تحلیل اهالی رسانه منصفانه و معتقدانه براساس آنچه که در فلسفه آموزش های تخصصی رسانه و شعور تحلیلی فقط به انتشار شفاف ان می توانند گام و اثر خود را بگذارند دیگر با خوانندگان و مدیران جوامع خواهد بود چه با مطالعه ترجمه شده آثار ما در روزنامه مکتوب وسایت آن وچه باز با مطالعه ترجمه ای در سایت شخصی برای ثبت درتا ریخ که می ماند به یادگار؛ امید که مفید افتد .

     کوروش مهیار.  روزنامه نگار ایران گیلان

[email protected]  

                                          ----گوگل .کوروش مهیار  .... ««««    درگوگل نام سرچ شود مثل :  « «  «  «    یا              MHYARSET.COM