915 == عشق و سپاس

ساخت وبلاگ

         عشق و سپاس 1 

هر طوري است  پيرمرد  را که کمي کوفته شده  لنگان جلوي اتومبيل مي نشانم. خودش از اينکه  سر صبحي  با عجله و غفلتا  به سپر  جلوي  ماشينم  خورده و افتاده شرمنده است.  سيماي خوب و مهرباني دارد.  من اصرار دارم که او را تا مطب يا  درمانگاه رسانده و  از وضعیتش مطمئن  شوم. اما او که به نظر مي رسد درد را در پاي خود حس مي کند با جابجا کردن  نان سنگک  تازه با اين کار موافق نيست و مي گويد که هر روز صبح نان  سنگک تازه مورد علاقه همسرش را گرفته و با او در بيمارستان صبحانه 

ا تفاقی دررهگذار شعر پارسی...
ما را در سایت ا تفاقی دررهگذار شعر پارسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mhyarset بازدید : 130 تاريخ : چهارشنبه 27 فروردين 1399 ساعت: 0:26